سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که کرده وى او را بجایى نرساند نسب او وى را پیش نراند . [نهج البلاغه]
مشاوره دختر و پسرهای نوجوان و جوان

رطوبت اندام جنسی: رطوبت در محل اندام جنسی بیماری زا و نیز تحریک آفرین است . نباید اجازه دهید اندام جنسی تان مرطوب بماند . بعد از استحمام خوب این محل را خشک کنید ؛ حتی بعد از توالت نیز یادتان نرود. خانم ها خیلی بیشتر باید به این نکته توجه کنند چرا که به دلیل حساسیت واژن زمینه مساعدت تری برای بیماری های تناسلی دارند . بنابراین حتما حوله ای کوچک مخصوص خود در توالت داشته باشید و بعد از هر بار شستشو ، خود را کامل خشک کنید.



  • کلمات کلیدی : اندام جنسی
  • گروه مشاوران جوان ::: جمعه 88/7/24::: ساعت 9:42 عصر

    نظافت موهای زائد: معمولا برای مکان نظافت موهای زائد بدن ، حمام را در نظر می گیرند . این کار به خودی خود اشکال ندارد اما برای کسی که مبتلا به خود ارضایی است ، این روش فقط در صورتی جایز است که به توصیه های زیر عمل کند:
    الف – هرگز از تیغ برای زدودن موهای زائد استفاده نکنید ، به استثنای موهای زیر بغل.
    ب- هرگز از مواد دارویی خمیری یا ...(پودرهای موبر ، موم ، کرم های موبر و ...) که عملکرد تاخیری دارند ، استفاده نکنید. لازمه استفاده از این مواد این است که شما مدتی طولانی را بیکار بمانید (حتی یک دقیقه بیکار بودن هم برای شما طولانی به حساب می آید).طبیعی است که افکار مختلفی به سراغتان خواهد آمد و با توجه به این که در این حالت کاملا برهنه اید ، تحریک شده و کاری را که نباید انجام خواهید داد .
    ج- زمانی که برای زدودن موهای زائد بدنتان برهنه می شوید به حالت چهار زانو ننشینید . حتی المقدور سعی کنید ایستاده این کار را انجام دهید و اگر نمی توانید، روی صندلی بنشینید.
    د- اگر از پودر موبر یا امثال آن استفاده کنید ، بعد از زدوده شدن موهای زائد ، محل مربوطه بسیار لیز و لغزنده خواهد شد. این لغزندگی هم محرک است و هم به سادگی از بین نمی رود . لذا در بسیاری از موارد افراد در همین مرحله تحریک شده و به خود ارضایی می پردازند . بنا بر این شما مراقب باشید و از این پودرها استفاده نکنید.
    هـ - پاک کردن کامل و ذره بینی اندام جنسی از موهای زائد ، وحی منزل و اجباری نیست. اگر چنین کنید بعد از تمام شدن حمام پیوسته تمایل دارید بخش تمیز شده اندام خود را لمس کرده و با آن بازی کنید ، لذا تحریک می شوید . اگر هم خودتان لمس نکنید، با لباس تحریک می شوید. این تحریک مقدمه نیرومندی برای خود ارضایی شما خواهد بود . پس لازم نیست موهای خود را با دقت فراوان بزدایید. علاوه بر این که ممکن است به بافت حساس پوست آن قسمت آسیب هم برسانید.
    پاک کردن کامل و دقیق اندام حنسی تنها در یک صورت مجاز شمرده می شود . در زمانی که شما متاهل باشید و به قصد همبستری با همسرتان به این کار اقدام کنید. در این صورت هم اگر می توانید از همسرتان بخواهید تا به حمام بیاید و او برای شما این کار را انجام دهد . همسران معمولا از انجام این کار برای یکدیگر لذت می برند . پس خجالت نکشید و اگر می دانید همسرتان از این کار خشنود می شود با یکدیگر به حمام رفته و با این روش خود را از یکدیگر بهره مند کرده و از گناه خود ارضایی فرار کنید.
    اگر هم تقاضا کردن از همسر ،برایتان مقدور نیست ، بلافاصله پس از این کار ، از همسر خود تقاضای همبستری نمایید. طبیعی است در حین زدودن ، باید خود را به فعالیت دیگری سرگرم نمایید تا فکر شما به سمت افکار جنسی سوق نیابد و موجب تحریک و در نتیجه خود ارضایی نشود .
    یکی از راه های خوب برای استفاده از این فرصت زمانی آن است که اشعار مناجات زیبای برخی از مداحان با خدا یا ... را قبل از حمام روی کاغذ نوشته و هنگام حمام آن را با خود بردارید . اگر کاغذ خیس شود به راحتی به دیوار حمام می چسبد. کاغذ را به دیوار حمام چسبانده و با اشعار مناجات با خدا به تمرین مداحی و آواز در حمام بپردازید. مطمئن باشید این کار برای شما خیلی لذت بخش خواهد بود . علاوه بر این پس از مدتی در مداحی و آوازخوانی مهارتی به هم خواهید زد و اشعار زیادی را نیز از حفظ خواهید داشت. در حین تمرین آواز یا مداحی دستانتان را نیز به کاری مشغول کنید و هرگز با آن به لمس اندام جنسی خود نپردازید. می توانید در این فاصله به شستشوی دیوار و کف حمام بپردازید یا ... .
    گفتیم اگر متاهل نیستید ، لزومی ندارد که موهای زائد بدن خود را با دقت و با پودر ها و خمیر های موبر بزدائید . پس راه حل ویژه مجردها چیست؟ بهترین وسیله برای مجردها استفاده از ماشین اصلاح با نمره یک است (نمره کمتر از یک مانند صفر مناسب نیست). با ماشین اصلاح شما بیشتر فعالیت خود را می توانید در حالت ایستاده انجام دهید. در حالت ایستاده بخشی از انرژی ذهنی شما ، صرف حفظ تعادل می شود ، لذا کمتر تحریک می شوید. اندازه موهای کوتاه در این حد نیز شما را تحریک نمی کند. از طرفی ماشین اصلاح وقت کمتری را می گیرد. هرگز اجازه ندهید موهای زائد بدن شما بیش از حد بلند شود . گذشته از صرف بخشی از پتانسیل رشد موی بدن ، موهای بلند بهترین محل برای رشد انگل ها ، ویروس ها ، قارچ ها ، و انواع میکروب هاست؛ به ویژه آن که مرطوب و تاریک هم باشد . معمولا بعد از دستشویی (توالت)، محل اندام جنسی مرطوب می ماند که در دراز مدت مشکل آفرین است . موی بلند ایجاد خارش می کند . لذا اگر شما هم نخواهید باز دستتان به سوی اندام جنسی شما دراز خواهد شد و کار از کار می گذرد. بنا بر این زمینه این خارش را از بین ببرید . همچنین موی بلند شخص را علاقمند می کند تا در خلوت با موهای خود بازی کند و با دست پیوسته بلندی آنها را اندازه بگیرد. لذا زمینه خوبی را برای بازگشت به خود ارضایی فراهم می کند.



  • کلمات کلیدی : خودارضایی
  • گروه مشاوران جوان ::: شنبه 88/6/28::: ساعت 6:31 صبح

    روش حمام رفتن :
    آمادگی قبل از استحمام : قبل از این که به حمام بروید ، وسایل لازم را
    فراهم کنید . شورتی نسبتا بلند و پاچه دار که محرک نیز نباشد ، تهیه کنید
    . قبل از شروع حمام و بعد از در آوردن لباس ها همیشه این شورت را بپوشید .
    هرگز داخل حمام کاملا برهنه نباشید و اندام جنسی شما نمایان نباشد.

    زمان استحمام : سریع حمام کنید . حمامتان طول نکشد . برای این منظور
    می توانید زمان گرفته و تلاش کنید تا رکورد کمترین حضور خود در حمام را به
    دست آورید . حمام جای نشستن و فکر کردن نیست . حمام محل حضور شیاطین است و
    از در و دیوار آن وسوسه می بارد . پس تنها باید به میزان ضروری آن اکتفا
    کرد. از صحبت ، حرف و حدیث ها و طعنه های دیگران نسبت به سریع بودن
    استحمام خودتان هرگز دلگیر نشوید . شما مشکلی دارید که دیگران از آن خبر
    ندارند. پس هر چه سریعتر حمامتان را تمام کنید ، بهتر است . شاید لازم
    باشد برای این کار برخی از مراحل استحمام خود (لیف زدن ، کیسه کشیدن ، سنگ
    پا زدن و ... ) را حذف کنید. از این که بگویند فلانی خودش را گربه شور
    کرده است ، ناراحت نشوید. لبخند بزنید و به وظیفه خودتان عمل کنید. البته
    به نظافت اهمیت دهید . زود به زود به حمام بروید اما سریع و تند . حد اکثر
    5 دقیقه زمان خوبی است . برای موفقیت در این کار برای شستن تک تک اعضای
    بدنتان زمان بگیرید ثانیه ها را بشمارید . سعی کنید هر بار نسبت به مرتبه
    قبلی زمان متری را صرف کنید . برای شمارش ثانیه ها از عدد هزار شروع کنید
    . گفتن 1001، 1002، 1003 و ... هر کدام یک ثانیه طول می کشد و بدین ترتیب
    زمان واقعی تری را محاسبه خواهید کرد.

    شستشوی لباس در حمام : لباس های خود را در حمام نشویید ، ولو خیلی هم
    کم باشد. در صورتی که برایتان امکان لازم فراهم نیست و برای شستشوی لباس
    مجبورید از حمام استفاده کنید، در زمانی که برای استحمام به حمام می روید
    این کار را نکنید . بلکه وقت خاصی را در روزهای هفته به این کار اختصاص
    دهید . سپس در این اوقات خاص در حالی که در حمام را کاملا باز گذاشته اید
    و لباس به تن دارید به شستشو بپردازید . یک توصیه مهم بهداشتی این است که
    هنگام شستشوی لباس حتما روی یک صندلی کوچک بنشینید . سر پا نشستن آن هم به
    مدتی طولانی موجب بیرون زدن ماهچیه های راست روده و به مرور سبب ابتلا به
    بواسیر می شود. هنگام شستن لباس ، پوشیده باشید . حتی پیراهن خود را هم در
    نیاورید . حد اکثر می تواندی آستین و پاچه های شلوار خود را برای این که
    خیس نشود بالا بزنید.


    وسایل داخل حمام :
    آینه : در حمام آینه قدی یا متحرک به طوری که بتوانید اندام جنسی خود
    را در آن برانداز کنید ، وجود نداشته باشد. دیدن زیبایی اندام جنسی ، فکر
    و خیال شما را به سوی خیال پردازی های سکسی و نیز تحریک و برافروخته شدن
    هیجان جنسی سوق می دهد. اگر چنین آینه ای وجود دارد ، قبل از آن که
    لباستان را در آورید و استحمام را شروع کنید، آن را از حمام خارج نمایید.
    وان : اگر در حمام شما وان وجود دارد ، از آن استفاده نکنید. شما وقت
    زیادی برای نشستن در وان حمام و لذت بردن از گرمای آب ندارید(دمای آب
    مناسب برای تحریک نشدن اندام جنسی، آب سرد است نه گرم). استفاده طولانی
    مدت از وان و ... برای متاهلان و آن هم با حضور همسر است. علاوه بر این
    نفوذ آب آلوده وان به واژن ، سبب عفونت می شود. پس مراقب باشید.

  • کلمات کلیدی :
  • گروه مشاوران جوان ::: یکشنبه 88/6/22::: ساعت 4:25 عصر

    یک عمر به خدا دروغ گفتم و خدا هیچ گاه به خاطردروغهایم مرا تنبیه نکرد ....

     می توانست اما رسوایم نساخت ومرا مورد قضاوت قرار نداد ...

    هر آنچه گفتم را باور کرد و هر بهانه ای آوردم را پذیرفت ،

    هرچه خواستم عطا کرد و هرگاه خواندمش حاضر شد .

    اما من .....

    هرگز حرف خدا را باور نکردم ،

    وعده هایش را شنیدم ، اما نپذیرفتم ،

    چشم هایم را بستم تا او را نبینم ،

    و گوش هایم را نیز ، تا صدایش را نشنوم .

    من از خدا گریختم بی خبر از آنکه او با من و در من بود.

    می خواستم کاخ آرزوهایم را آنطور که دلم می خواست بسازم ،نه آن گونه که خدا می خواست ،....

    به همین دلیل اغلب ساخته هایم ویران شد

    وزیر خروارها آوار بلا و مصیبت مدفون شدم ،

    من زیر ویرانه های زندگی دست و پا زدم واز همه کس کمک خواستم ،

    اما هیچ کس فریادم را نشنید و هیچ کس یاریم نکرد ،

    دانستم که نابودیم حتمی است ، با شرمندگی فریاد زدم :

    " خدایا اگر مرا نجات دهی ، اگر ویرانه های زندگیم را آباد کنی ،

    با تو پیمان می بندم هر چه بگویی را همان انجام دهم ،

    خدایا نجاتم بده ، که تمام استخانهایم زیر آوار بلا شکست "،

    در آن زمان خدا تنها کسی بود که حرفهایم را باور کرد ،
    و مرا پذیرفت ، نمی دانم چگونه ، اما در کمترین مدت خدا نجاتم داد ،

    او مرا از زیر آوار زندگی بیرون آورد و به من دوباره احساس آرامش بخشید ،

    گفتم " خدای عزیزبگو چه کنم تا محبت تورا جبران کنم ،"

    خدا گفت " هیچ ، فقط عشقم را بپذیر و مرا باور کن وبدان در همه حال در کنار تو هستم "

    گفتم " خدایا عشقت را پذیرفتم و از این لحظه عاشقت هستم "

    سپس بی آنکه نظر اورا بپرسم به ساختن کاخ رویایی زندگیم ادامه دادم ،

    اوایل کار هرآن چه را لازم داشتم از خدا درخواست می کردم

    و او فوری برایم مهیا می نمود ، از درون خوشحال نبودم ،

    نمی توانستم هم عاشق خدا باشم و هم به او بی توجه ،

    از طرفی نمی خواستم در ساختن کاخ آرزوهای زندگیم

    از خدا نظر بخواهم ، زیرا سلیقه اش را نمی پسندیدم ....

    با خود گفتم" اگر من پشت به خدا کار کنم

    و از او چیزی در خواست نکنم بالاخره اوهم مرا ترک می کند

    و من از زحمت عشق و عاشقی به خدا راحت می شوم "

    پشتم را به خدا کردم و به کارم ادامه دادم تا اینکه وجودش را کاملا فراموش کردم ،

    در حین کار اگر چیزی لازم داشتم

    از رهگذرانی که از کنارم رد می شدند در خواست می کردم ،

    عده ای که خدا را می دیدند،

    با تعجب به من و به خدا که پشت سرم آماده کمک ایستاده بود ،

    نگاه می کردند و سری به نشانه تاسف تکان داده و می گذشتند

    اما عده ای دیگر که جز سنگهای طلایی قصرم چیزی نمی دیدند به کمکم آمدند

    تا آنها نیز بهره ای ببرند ،  در پایان کار نیز همان هایی که به کمکم آمده بودند

    از پشت خنجری زهر آلود بر قلب زندگیم فرو کردند ،

    همه اندوخته هایم را یک شبه به غارت بردند

    و من ناتوان و زخمی برزمین افتادم و فرار آنها را تماشا کردم ،

    آنها به سرعت از من گریختند ....

    همان طور که من از خدا گریختم ،

    هرچه فریاد زدم ، صدایم را نشنیدند ،

    همان طور که من صدای خدا را نشنیدم ،

    من از همه جا نا امید شده بودم باز خدا را صدا زدم ،

    قبل از آنکه بخوانمش کنارمن حاضر بود ،

    گفتم"خدایا دیدی چگونه مرا غارت کردند و گریختند ،انتقام مرا از آنها بگیر و کمکم کن که برخیزم "

    خدا گفت " تو خود آنها را به زندگیت فرا خواندی  از کسانی کمک خواستی که محتا ج تر از هرکسی به کمک بودند "

    گفتم " مرا ببخش ،من تورا فراموش کردم و به غیر تو روی آوردم و سزاوار این تنبیه هستم ،

    اینک با تو پیمان می بندم که اگر دستم را بگیری و بلندم کنی
    هر چه گویی همان کنم ،

    دیگر تورا فراموش نخواهم کرد."

    و خدا تنها کسی بود که حرفها و سوگند هایم را باور کرد ،

    نمی دانم چگونه اما متوجه شدم که دوباره می توانم روی پای خودم بایستم ،

    و به زودی خدای مهربان نشانم داد که چگونه آن دشمنان گریخته مرا تنبیه کرد.

    گفتم " خدای عزیزم بگو چگونه محبت تورا جبران کنم؟ "

    و خدا پاسخ داد " هیچ ، فقط عشقم را بپذیر و مرا باور کن

    و بدان بی آنکه مرا بخوانی در کنار تو هستم "

    پرسیدم" چرا اصرار داری تورا باور کنم  و عشقت را بپذیرم ؟ "

    گفت " اگر مرا باور کنی ، خودت را باور می کنی و اگر عشقم را بپذیری،

    وجودت آکنده از عشثق می شود ،

    آن وقت به آن لذت عظیمی که در جستجوی آن هستی،می رسی و

    دیگر نیازی نیست خود را برای ساختن کاخ رویاهایت به زحمت بیاندازی ،

    چیزی نیست که تو نیازمند آن باشی ،زیرا تو و من یکی می شویم ،

    بدان که من عشق مطلق ، نور مطلق و آرامش مطلق هستم

    و بی نیاز از هر چیز ،اگر عشقم را بپذیری تو نیز نور ، آرامش

    و بی نیاز از هر چیز خواهی شد .


    لینک منبع

  • کلمات کلیدی :
  • گروه مشاوران جوان ::: یکشنبه 88/6/22::: ساعت 6:36 صبح

    دختر
    و پسر در سنین و شرایط خاصی گاهی بدون توجه به الگوها و ارزشهای اجتماعی
    ،با الگوهای منفی همانند سازی می کنند.بسیاری از لباس پوشیدن ها ،آرایشها
    و رفتارهایی که امروزه شاهد هستیم و با عرف ملی ومذهبی مان متفاوت است
    نشانگر این است که،در اکثر مواقع،آنان از هویت جامعه ای که در آن زندگی می
    کنند فاصله می گیرند.
           گاهی آنچه باعث رفتارهایی از این دست از سوی دختر و پسر می شود به وجود آمدن هویت منفی در او است.تشکیل
    هویت منفی است که باعث می شود دختر و پسر ارزشهای خانوادگی ، اجتماعی و
    تحصیلی و آنچه را که از این گونه کانالها به صورت دستورات تربیتی و آموزشی
    به او می‌دهند به تمسخر گرفته و از کنار آن رد می‌شود و به گونه‌ای عصبی و
    پرخاشگر‌انه به آن بی‌اعتنایی می‌کند و نوعی رفتار نامأنوس از خود بروز
    می‌دهد.
           هویت
    شخصی دختر و پسر باید طی زمان و بر اساس تجربیات حاصل از برخورد صحیح
    اجتماعی ایجاد شود و او بتواند خود را بشناسد و از دیگران جدا کند، ولی
    اگر سرخوردگی و عدم اعتماد، جایگزین اعتماد شود و به جای تماس با مردم
    گوشه‌گیر و منزوی شود و به جای تحرک، راکد شود و به جای خودآگاهی و تشکیل
    هویت مثبت، دچار ابهام در شناخت خود شود، هماهنگی و تعادل روانی اش بهم
    می‌خورد و به بحران هویت و هویت منفی دچار می‌شود.
           برای
    کمک به دختر و پسری که هویت خود را بازنیافته و خود را نشناخته است، باید
    روابط صمیمانه‌ای با او برقرار کرد و با تکیه بر نقاط مثبتش، او را به
    تجربه ‌‌اندوزی درخصوص ارزش‌های انسانی راهنمایی کرد. مشورت ها باید طوری
    باشد که موانع ادراکات از خویش را برطرف کند. در برخورد با چنین فردی،
    تفاهم توام با همدلی و احترام مثبت نقش عمده‌ای را ایفا می‌کند. در این
    صورت دختر و پسر از خود بیشتر آگاه می‌شود و برای زندگی خود معنایی
    می‌یابد و مسوولیت انتخاب‌ها و تصمیم‌های زندگی اش را به عهده می‌گیرد.
            از
    این مساله هم نباید غافل شد که تجربه کردن بحران فی‌نفسه بد نیست و هر کس
    می‌تواند وارد بحرانی شده و از آن خارج شود. خوب است هر دختر و پسری بحران
    را تجربه کند و به کمک جامعه و اطرافیان، خودش را پیدا کند. این مساله
    باعث بازیابی هویت اساسی و زیربنایی اش خواهد شد.



  • کلمات کلیدی :
  • گروه مشاوران جوان ::: یکشنبه 88/6/22::: ساعت 6:36 صبح

    درمان و ترک خیال پردازی های سکسی

    اگر از کسانی هستید که مدتی طولانی است درگیر افکار جنسی و خیال
    پردازی های سکسی هستید ، شما هرگز در ابتدای کار نمی توانید ، خود را از
    این خیال پردازی ها بازدارید، مگر آن که جایگزین مناسبی را برای آن در نظر
    بگیرید . باید افکار و خیالات جنسی و داستان هایی سکسی را که در ذهن خود
    می پرورید را با فکر دیگری جایگزین کنید . این جایگزین هر چه هست ، باید
    آن قدر برایتان جذاب باشد که تمام فکر و ذهن شما را مشغول کند . بدیهی است
    که تشخیص آن با خودتان است . ممکن است خواندن کتاب یا رمان برای شما جذاب
    باشد. در این مثال شما رمان مورد نظر را انتخاب کرده (مثلا رمان سارا کورو
    برای خانم ها)، و هر روز چند دقیقه صبح و شب (بعد و قبل از خواب) و همچنین
    در طول روز در اوقات بیکاری به مطالعه آن می پردازید. بدین ترتیب ذهن شما
    به جای سیر در خیالات سکسی ، در شخصیت ها ، اتفاقات و موضوع داستان یا
    کتابی که آن را مطالعه کرده اید ، درگیر خواهد شد.
    یک نکته مهم : دقت کنید جایگزینی را که انتخاب می کنید تحریک کننده
    نباشد و شما را دوباره به وضع سابق برنگرداند. در این باره من تعدادی از
    کتاب ها و رمان های سالم را برای شما در همین سایت معرفی می کنم.
    موضوع دیگری که شما را از خیالات سکسی و حتی خود ارضایی باز می دارد
    یاد مرگ و قیامت است . به طور کلی یکی از مشکلات اساسی که موجب گناه و
    رفتارهای نادرستی همچون خودارضایی می شود ، ذهن آلوده و آکنده از خواطر
    است . یاد مرگ به پاک شدن ذهن و نفی خواطر کمک می کند . با نفی خواطر قلب
    به تسخیر خود انسان در می آید و ضمیر آلوده پاک می گردد .
    به توصیه عارفان و اساتید اخلاق ، یاد مرگ برای ریشه کن کردن و
    اصلاح بسیاری از صفات زشت در انسان به عنوان یک داروی اعجازگر عمل می کند.
    در روایتی از پیامبر اسلام درباره یاد مرگ آمده است که اگر کسی روزانه
    بیست بار به یاد مرگ باشد با شهیدان جنگ بدر در یک درجه قرار می گیرد.
    چگونه به مرگ فکر کنیم ؟
    الف - فکر کنیم که مرگ هر لحظه ممکن است ما را در خود بگیرد. دوستی
    برایم sms فرستاده بود . در ابتدا با هنرمندی تصویر یک ساعت را درج کرده
    بود و بعد نوشته بود برای دیدن تو لحظه ها را می شمارم و در پایان نوشته
    بود : قربانت عزرائیل . حقیقتا همین طور است . اگر بدانیم که هزاران نفر
    هر لحظه به طور ناگهانی با سکته و ... از دنیا می روند ، طور دیگری عمل
    خواهیم کرد. تا می خواهید مشغول خود ارضایی شوید به خودتان بگویید اگر
    خداوند در همین لحظه جان مرا بگیرد ، چه؟ اگر در همین لحظه سقف خانه روی
    من بریزد ، بمیرم و مردم جسد مرا در حالی که برهنه ام و دستم روی آلتم است
    ، کشف کنند ، چه آبرویی برایم خواهد ماند ؟ یکی از رفقا در جریان زلزله بم
    برای بیرون آوردن اجساد رفته بود. ماجراهایی تعریف می کرد که سر آدم سوت
    می کشید. در جایی عده ای زن و مرد در حال ... آوار بر سرشان فرود آمده
    بود! مگر آنها ، حتی چند ثانیه قبل از مرگشان می دانستند که به زودی
    خواهند مرد؟ باور کنید بسیاری از آنها که الان مرده اند فکر می کردند سال
    ها بعد از این زنده می مانند و نقشه ها برای خود و زندگیشان کشیده بودند.
    اما حضرت عزرائیل با کسی شوخی ندارد . مرگ هم خبر نمی کند. اگر مرگ
    ناگهانی امکان دارد ، پس چرا ما باید از این بابت خاطر جمع باشیم ؟!
    حواسمان را جمع کنیم و به این مساله زیاد فکر کنیم.
    ب- به سختی مرگ فکر کنیم . شاید شنیده باشید که مرگ افراد صالح به
    راحتی بوییدن یک گل است و امثال آن. ولی صالح داریم تا صالح . می دانید در
    روایات در کیفیت مرگ چه توصیف هایی شده و جان کندن به چه تشبیه شده است ؟
    آمده مرگ برخی از افراد مانند این است که میله سرخ شده در آتش را در میان
    پشمی نمناک قرار دهند و سپس آن را به سختی از میان آن بیرون بکشند. تصورش
    را بکنید . اصلا همه چیزتان غلاف می شود. با فکر کردن به نحوه مرگ هر چه
    خیال است از ذهن انسان می پرد ، چه رسد به سکس و این حرف ها. در باره جان
    کندن برخی دیگر گفته اند مانند این است که شاخه پرخاری را به درون آدمی
    فرو کنند به طوری که هر خاری به رگی فرو رود . مساله به همین ختم نمی شود
    . بلکه بعد از فرو رفتن خارها شخص نیرومندی با شدت هر چه بیشتر این شاخه
    را بیرون بکشد به طوری که رگ و ریشه انسان با خار ها بیرون بیایید.
    دوست عزیز در همان لحظه ای که می خواهی به خود ارضایی یا گناهی دیگر
    در خلوت مشغول شوی اگر احتمال دهی الان ممکن است یکی از ماموران پلیس 110
    بیایید داخل و به تو 5 ضربه شلاق بزند، با سرعت هر چه بیشتر فرار را بر
    قرار ترجیح می دهی . صبر کن هنوز نیامده فقط احتمال دادی. اما فکر کن اگر
    فرشته مرگ سر برسد چه ؟ عزرائیل که از در و دیوار تو نمی آید تا با سر
    وصدا باشد یا آژیر که نمی کشد. همان جا در حمام ، اتاق یا ... کنارت نشسته
    است و با تاسف برایت سر تکان می دهد و تا اراده کند ، جانت رفته.
    دوست خوبم ، لازم نیست بگویم . خودت می دانی هر عضوی که روح ندارد ،
    درد هم ندارد. اگر کسی به شما بگوید سر موی من درد می کند، به او می خندی.
    چون تنها اجزایی که روح دارند ، درد هم دارند و شما دردش را احساس می کنی.
    اگر پوست شما زخم شود یا بسوزد بسته به شدت آسیب ، درد کم و زیاد می شود.
    اگر عضو مهمتری آسیب ببیند مثل قلب ، کلیه یا ... به تناسب درد هم بیشتر و
    فراگیرتر خواهد شد. حالا فرض کن تمام رگ ها و اعضای بدن تو تحت شکنجه قرار
    بگیرد! ببین عجب دردی در وجودت خواهد پیچید. حالا از اعضای بدنت بگذر .
    فکر کن اگر شکنجه مستقیما به خود روح وارد شود ، بدون هیچ واسطه ای. کاری
    به جسم قلب و کلیه و ... نداشته باش. اگر روح قلب و دست وپا و رگ ها و
    ...از فرق سر تا آخرین جزء پا شکنجه شود، ببین آن وقت چه می شود. سلمان
    فارسی کرامتی کرد و مرده ای را زنده کرد. طرف هم آدم خوبی بود. ازش پرسید
    بگو ببینم ، چجوری مردی؟ گفت: باور کن اگر بدن مرا با قیچی می بریدند ، یا
    به اعضا و استخوان هایم اره می کشیدند، راحت تر بودم . با این که از اهل
    خیر و سعادت بودم ، اما یک مرتبه دیدم یک شخص تنومندی با نگاهی تند در
    میان آسمان و زمین ظاهر شد. تا به چشم و زبان و گوش من اشاره کرد ، کور و
    لال و کر شدم. بعد این فرشته مرگ به من گفت : مژده باد که تو از نیکوکاران
    هستی. سپس به من نزدیک شد و شروع کرد به گرفتن روح من. روح مرا از هر عضوی
    که می گرفت به اندازه کسی که از آسمان بیفتد در رنج بودم . همین طور قبض
    روح کرد تا رسید به سینه ام. یک مرتبه روح را از پیکرم بیرون کشید. آن قدر
    سخت بود که اگر برای کوه ها اتفاق می افتاد ، آب می شدند. بعد هم روح مرا
    از بدنم خارج کرد.
    دوست خوبم ، این روایت ها خیال بافی نیست . واقعیتی است روشن که از
    ائمه و اولیای خدا نقل شده . خوب در جوانب آن ها فکر کن. خودت را بسنج .
    موضوع به این سادگی ها هم نیست. وقتی کسی که نیکوکار و اهل ایمان و
    سعادتمند بوده این طور از قبض روح بگوید ، پس دیگر من و تو باید شبانه روز
    زار بزنیم. توصیه می کنم گاهی برو و کتاب هایی که در این باره نوشته شده
    را بخوان . می گردم اگر کتاب خوبی در همین موضوع پیدا کردم اینجا معرفی می
    کنم.
    ج- همچنین وقتی که هوس خود ارضایی به سرت می زند می توانی به این فکر
    کنی که بعد از مرگ بر سر این بدن زیبایت چه بلایی خواهد آمد . کرم ها به
    جانت می افتند و حتی به اندام جنسی تو هم رحم نخواهند کرد. حالا که تصمیم
    گرفته ای خود ارضایی را ترک کنی ، إن شاء الله دیگر هرگز تصاویر سکسی را
    نمی بینی اما اگر به طور اتفاقی دیدی ، به این فکر کن که ممکن است صاحب
    همین تصویر که معلوم نیست برای چند سال پیش است الان در زیر خاک پوسیده
    باشد. ممکن است الان در عذاب خداوند باشد. تو چطور می توانی از دیدن صحنه
    ای که موجب عذاب کسی است لذت ببری . نه تنها لذت نخواهی برد بلکه به حالش
    گریه خواهی کرد.
    د- گاهی به قبرستان برو و از نزدیک ببین کدام یک واقعی تر است ؟
    افکار سکسی تو یا این ها که پیکر بی جانشان در زیر این سنگ ها و خاک ها
    آرمیده است. مطمئن باش برخی از آنها حتی بهتر و بیشتر از آنچه تو تصور کنی
    به سکس و مسائل آن می اندیشیده اند. اما الان چه ؟ کجا هستند و خیالاتشان
    چه نفعی برایشان داشته است. از خیال بگذر و به واقعیت بپیوند.
    خلاصه دوست خوبم اگر واقعا می خواهی از این مشکل نجات پیدا کنی ،
    سعی کن خیال پردازی های سکسی خود را از بین ببری و جایگزین خوبی برای آن
    داشته باشی. به مرگ و حوادث اطراف آن اندیشیدن هم تو را می سازد و کمکت می
    کند تا بهتر آن را ترک کنی. برایت دعا می کنم و آرزوی توفیق ترک گناه دارم.

  • کلمات کلیدی : درمان سکس اندیشی
  • گروه مشاوران جوان ::: شنبه 88/6/21::: ساعت 6:36 عصر

    بسم الله الرحمن الرحیم
    اللهم عجل لولیک الفرج:
    روزگارا سپری می شن و منو تو همچنان ابتدای مسیریم . آری ! کوله بارم رو
    بستم و با هزاران امید راهی د یار غربت شدم . مهدی جان ! امام مهربونم !
    د ر صحرای وجود م همش دنبال تو ام . تو توی سینه ام , وجود م , قلبم ,
    روان و جانم جای داری .
    تو عشق به خدا و معرفت رو به من آموختی . زندگی بی تو معنی نداره . من
    تمام وجود م رو مالا مال از نور تو می بینم .و زندگی و جوونیم رو به تو هد
    یه می کنم . تموم عمر روتو انتظارت می مونم . امیدوارم شایسته اون باشم که
    جمال د لرباتو قبل از مرگ بنگرم .
    آری ! د رانتظارت می مونم . آن قدر صبر می کنم تا بیایی اون موقع من تموم
    هستیم رو به تو هد یه می کنم .
    زندگی بی معنی شده . رنگ و نشونی از معنویت دیگه نیست . همه به فکر خودشون
    و غم های خودشونن . اما حالٍ منو بنگر که چگونه دید گانم چشم به راهن
    تاجمال د لربایت را نظاره کنن. آقا جونم !
    می دونم تموم زندگیم رو مد یون لطف و محبت تو هستم . می د ونم بی تو حتی
    یک لحظه هم تو این گیتی نمی تونم بمونم . پس هر چی زود تر بیا بیا بیا.
    بیا تا بتونم تموم دارائیام و هستیم رو تقدیم گل رویت کنم .تو بهتر از من
    می دونی که من هیچی تو این دنیا ندارم فقط یه جوانی دارم که اون رو هم
    دوست دارم تقدیم تو کنم آقا جون قبول کن. هر چند می دونم هزاران جان من و
    امثال من فدای توبشن بازم اندکه . ولی بازم می گم آقا جون بیا ما منتظرتیم
    . می خوام جونم رو فدات کنم . می خوام در راه خدا و در رکاب تو به شهادت
    برسم . می خوام انتقام ظلمهایی که به مادرمون فاطمه ی زهرا سلام الله
    علیها شده و به مولایمان علی علیه السلام و انتقام جگر پار ه پاره ی حسن
    علیه السلام و انتقام خون سید الشهداء و خاندانش و انتقام اون ظلمهای سختی
    که در حق عمه جانتون زینب سلام الله علیها و زنان و دختران امام حسین علیه
    السلام کردن و هزاران هزار ظلمی که نام بردن آنها از توان قلم و کاغذ
    خارجه رو بگیرم . کمکم کن .
    امام زمانم !آقا جونم !
    عمه ات زینب سلام الله علیها چشم انتظارته. بیا مهدی جان . بیا دیگه . بیا
    که صبرم دیگر لبریز شده . حتی اگه شده به خاطر بی بی زینب هم که شده بیا .
    بیا دست من رو سیاه رو هم بگیر . بیا که دلم تنگته . بیا که دوست دارم در
    راهت خاکستر شوم و حتی از خاکسترم هم چیزی به جای نماند . بیا که دوست
    دارم در راهت بی نام و نشون بمونم . بیا که می خوام به خاطرت گمنام شوم .
    یوسف زهرا !
    قبول دارم بدم . رو سیام . اعتراف می کنم که گنه کارم . قابل نیستم که گلی
    مثل تو من نا لایق رو قبول کنه .ولی با تموم بدیام آقا جون دل هم دارم .
    دلی به وسعت دریا و شاید وسیعتر . دلی که جز عشق تو عشق دیگه ای ر و قبول
    نداره .دلی که همیشه به خاطر خواسته ی دل تو رو دلش پا گذاشته . حداقل این
    دل منو قبول کن. .فقط یه دل دارم اونم دادم دست تو . می دونم تو مهربونی .
    تو بدای مثل منو می بخشی . می دونم آخرش جونم رو هم قبول میکنی فدات کنم .
    خونم حلات مولا . جوونیم فدای تو. واگرهزار جان هم داشتم همش روفدای تو می
    کردم . کاش داشتم تا فدات می کردم.
    بیا بیا که سوختم زهجر روی ماه تو تمام عمر دوختم دوچشم خود به را ه تو

  • کلمات کلیدی :
  • گروه مشاوران جوان ::: چهارشنبه 88/6/18::: ساعت 6:4 صبح

    <   <<   6   7      

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدکنندگان وبلاگ <<
    بازدیدکنندگان امروز: 11
    بازدیدکنندگان دیروز: 209
    کل بازدید کنندگان :354183

    >> درباره خودم <<
    مشاوره دختر و پسرهای نوجوان و جوان
    مدیر وبلاگ : گروه مشاوران جوان[142]
    نویسندگان وبلاگ :
    روایت سرخ[79]
    پیک آشنا (@)[4]


    این وبلاگ با حفظ ادب اسلامی ، از قوانین جمهوری اسلامی تبعیت می کند. پیش از طرح سوال از نبودن پاسخ مربوطه در وبلاگ مطمئن شوید. ###تقاضای مهم### هنگام مطالعه مطالب وبلاگ اگر به مطلب تحریک آمیزی برخورد نمودید ، خواهشمندم مراقب خود باشید تا مبادا به گناه بیفتید. گروه مشاوران جوان در این زمینه هیچ مسئولیتی را به عهده نمی گیرد. تلاش ما بر این است که به همه شما عزیزان کمک کنیم و هر مطلبی در این وبلاگ مخاطب خاص خودش را دارد. بنابراین از مطالعه مطالب تحریک آمیز و غیر ضروری برای خودتان پرهیز کنید.

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>دسته بندی یادداشت ها<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    مشاوره دختر و پسرهای نوجوان و جوان

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >>اشتراک در خبرنامه<<