سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا کس که با نیکویى بدو گرفتار گردیده است و بسا مغرور بدانکه گناهش پوشیده است ، و بسا کس که فریب خورد به سخن نیکویى که در باره او بر زبانها رود ، و خدا هیچ کس را نیازمود چون کسى که او را در زندگى مهلتى بود . [ و این گفتار پیش از این گذشت ، لیکن اینجا در آن زیادتى است سودمند . ] [نهج البلاغه]
مشاوره دختر و پسرهای نوجوان و جوان

السلام علیک یا بقیة الله فی الارضه..

 

 

سلامی به بلندای ابدیت

 و به شادابی و دل انگیزی غنچه های باغ عطوفت و مهربانی

بر تو

بر تو که بر سجاده انتظار نشسته ای و فریاد امن یُجیب سر داده ای

تو که فهمیده ایانتظار برترین عبادت است ،

ان شاالله همواره در ظل توجهات ولی عصر (عج)،

مقاوم و استوار زورق پارو شکسته ی

وجودتان  را به ساحل نجات برسانید

و حال آمده ایم که بگوییم که جایت در کنار ما خالی ست

پس

 

بیا و کامت را را با درودی به آستان خاندان نور ، شیرین کن و

سلام و صلواتی بفرست

و در این بزم ، به این نوا همراه ما باش ...

کام تشنه ی چشمت ،به جرعه دیدار سیراب باد .

همراهمان باش در کلوب

عِطر ظهور

پایانانتظارنزدیکست...



  • کلمات کلیدی :
  • گروه مشاوران جوان ::: شنبه 88/11/17::: ساعت 12:27 صبح

    وصیتنامه پاسدار اسلام شهید محمدرضا هادی تواتری


    به نام الله پاسدار خون شهیدان


    زندگی دریای متلاطم و حیرت انگیز است که دائم ا زامواج حوادث زیر و رو می شود و هیچ کس ا زهجوم امواج مصائب در سطح این دریای ژرف، آسوده و در امان نیست. در این جهان لذت مانند نیرویی مثبت و منفی همه جا و همه با هم انجام وظیفه می کنند و در برابر حسرت و شادی اندوه و غم در مقابل جوانی و نشاط پیری و ناتوانی قرار گرفته است هر کس در این جهان زنده است باید بار مصائب را تحمل کند و رنج بکشد کسی که به دریا می رود قهرأ دامنش را آب فرا می گیرد و در طول زندگی خود با یک سلسله حوادث فرساینده و ناگوار شکست ها و محرومیت ها و مرگ عزیزان و بسیاری از گرفتاری های دیگر روبرو می شود. کیسب که از تیشه روزگار جانش زخم دار نیست و موج حوادث دامنش را تر نکرده است. پروردگار بزرگ دوست دارد که افراد مسلمان در دوستی ثابت قدم باشند و دوستان قدیمی خود را همچنان حفظ کند پس همیشه مراقب باشید که در مراتب دوستی علاقه قلبی به خرج دهید.


    سلم و درود بر خانواده عزیزم


    راه من حق است، من شهید عشقم، عشق بر اسلام، عشق بر قرآن، همان عشقی که عنوانش حسین (ع) و همان عشقی که کاروان سالارش حسین (ع) است. حسین زینب، پس بشتاب اگر تو نیز از مایی بر ما بپیوند. سلام مادر جان، مادر جان مرا ببخش که تنهایت گذاشتم. من میوه پانزده سال زحمت جگرسوز تو بودم من میوه شب زنده داری های تو بودم من قلب و روح تو بودم، من زندگی و شادی و امید تو بودم، من بودم که تا چشم نمی بستم، خوابت نمی برد، و بالای سرم نشسته بودی، من بودم که هر وقت چشمت به من می افتاد لبان پژمرده ات را خندان می کردی و خندهات مانند شربتی مرا شاد می کرد. اگر خراشی روی پوستم مشاهده می کردی، پیراهنت را می دریدی و مرا بغل می گرفتی و دست نوازش تو را به آرامی به رخسارم می کشیدی. سخنی تلخ اما در نتیجه شیرین، مادر عزیزم موقع آن رسیده بود که قدم در کربلای حسین (ع) بگذارم و حسین زمان( امام خمینی ) را دریابم، آری مادر جان قدم براشتم و رفتم حلالم کن، داغ رفتنم تو رابس ناگوار و نا خوشایند خواهد کرد، من رفتم که به علی اکبر بپیوندم که غمخوار زینب گردم. مادر جان مگر نمی بینی که این مادر ها شهید می دهند ؟ یکی هم تو، وای بر ما، وای بر شما، وای بر نشستگان ساکت، وای بر بینایان کور، وای بر مادرانی که صدای زینب را شنیدند و کر بودند. آری این بود که عزم سفر کردم. لابد می خواستی بمانم که زندگی کنم، بمانم که عمر کنم، کدام عمر؟!! کام زندگی؟!! لذت و هوس و خنده و خواب استراحت، نه، نه، زنده آن است که جاویدان باشد،زنده آن است که انسان باشد، حال که این مصائب را از من شنیدی بدان که لازم بود توشه ناچیزی بر دارم، چکمه ایمانم را بپوشم، کفن سفیدی بر تن کشیده با قدی افراشته و با قدی که با کلام حق برخواسته پایم را در جاده سعادت و بالاخره شهادت نهادم.


    از دوستانم معضرت می خواهم که تنهایشان گذاشتم، مرا حلال کنید، اگر در مدت این چند سال دوست خوبی برای شما نبودم و بدی از من دیده اید مرا ببخشید. همسایگان، اگر بدی از من سر زده مرا حلال کنید و از من راضی باشید. برادر و خواهرم، من برادر خوبی برای شما نبودم، و شما را اذیت و آزار کردم، از شما معضرت می خواهم، مرا ببخشید. از فامیل ها حلالیت می طلبم.


                                                                                                          والسلام


                                            وصیت نامه شهید محمدرضا هادی تواتری




  • کلمات کلیدی :
  • روایت سرخ ::: پنج شنبه 88/11/15::: ساعت 5:7 عصر

    روز پیروزی انقلاب اسلامی ایران(روز خدا)

    با گام های استوار رفتند؛ تا فتح قلّه ی انقلاب، فریادگر و پرخروش، مصمم و پرامید، در صف هایی به هم پیوسته و دل هایی از هم نگسسته؛ مردم روزِ بیست و دوّم بهمن را می گویم!

    آن روز کوچه ها عطر خوش انقلاب را حس می کرد و مردم در زمستانی سرد، گرمی آغوش همدیگر را در تبریک پیروزی می چشیدند. اصحاب عاشورای خمینی رحمه الله و دانش آموختگان دانشگاه حسینی، این بار حماسه ای دیگرگونه آفریده بودند و کعبه ی میهن را از بُت های زر و زور و تزویر پاک کرده بودند. آنان که ایمان را با مائده های آسمانی اش، در بازار شهر گسترده بودند و تلاش را میهمان زندگی مردم کرده بودند. هم آنان که خون را کمترین متاع به درگاه پروردگارشان می پنداشتند و هستی خود را خالصانه برای رهبر خود می گماشتند.

    آن روز، حقیقت گُل متجلّی شد و باغ به این همه زیبایی خود تبریک گفت. آن روز پرنده هایی که کوچیده بودند بازگشتند و فضای آسمان در کثرت آنان، پنجره پنجره شده بود. آن روز درختان سرو به آزادی و آزادگیِ همگان، پیام تبریک فرستادند و برکه ها زلالیِ مردان و زنان انقلابی را درود گفتند. آن روز اقیانوس، مبهوت تلاطم های دلیرانه ای بود که کویر تشنه ی ایران را سیراب ساخته بود و سیلی خروشان شده بود، تا خانه ی عصیان را از جا بَر کند. آری، آن روز، روز خدا بود.

    اینک در یاد روز آن بهارِ فراموش ناشدنی، به روح پاک شهیدان درود می فرستیم و با گرامی داشت خاطره ی آن مسیح انقلاب، راه پرافتخار خویش را ادامه می دهیم.

    بشارت بهار

    چه مژده ای زیباتر از آمدن بهار در پی یک زمستان تار و طولانی؟!

    چه بشارتی شیرین تر از بشارت خورشید در پی یک شب سرد و تاریک؟!

    چه پیامی نیک تر از پیام زلال آب برای لبانی تشنه و خشکیده؟!

    چه نوایی برتر از بشارت «جاء الحق» و «زهق الباطل»؟!

    قسم به شب پوشیده! که روز خواهد درخشید و بهاری ترین روز هستی، بر صحیفه ی شب تار و طولانی، مُهر پایان خواهد زد.

    نسیم خوش عطر هدایت و نصرت، از هر سو می وزد و روح و جان عاشقان را می نوازد. بهار، با همه ی مهربانی ها و با همه ی طراوتش، نهال فتح و پیروزی را به ارمغان می آورد. پرندگان سفیدبال و عاشق، تنگی قفس اسارت را بال می گشایند و در قاب نیلگون آسمان، نغمه ی آزادی سر می دهند.

    قلب ها، کهکشانی از عشق خمینی می شود و جامی لبریز از شراب طهور پیروزی.

    وطن، این خاک مقدس، اقیانوسی می شود خروشان از موج های سنگین؛ و غریو «اللّه اکبر»، از هرکوی و برزن، نویدنصرت را طنین انداز می کند.
    شهر در قلمرو شب بود ... آمدی!؟

    والفجر! و لیالٍ عشر ...

    شب در عمیق لحظه ها، ریشه دوانده بود و تا افق های دور، جز سیاهی، رنگ دیگری دیده نمی شد. چشم ها، به تاریکی عادت کرده بودند و هیچ نگاهی، صادقانه به جستجوی نور، برنمی خاست. جرأت گشودنِ حتّی یک روزنه ی کوچک، در ذهنِ دست ها، جاری نبود. پنجره ها، میلی به تماشا نداشتند و زیبایی ها، چنگی به دل نمی زدند؛ چرا که دیدنِ زیبایی در قفس، زیبا نیست. در چارسوی باور شهر ـ تا جایی که چشم کار می کرد ـ تنها حضور یک فصل می وزید؛ آن هم زمستان بود. قلب ها به لحظه ی انجماد نزدیک بودند و جرقّه ی هیچ اندیشه ای، ذوبشان نمی کرد. شهر، قلمرو شب بود و سلطنت، از آنِ تاریکی؛ و در این میان، «انسان» ـ این موجود زجر کشیده ی تاریخ ـ با ناامیدی، سرنوشتِ تلخِ خود را می نگریست. زندان ها، از حضورِ پیروان سپیده، لبریز بود.

    ناگهان، ورق برگشت، صدای قدم های نور، در دهلیزهایِ تنگ و تاریکِ زمان پیچید و از طنین استوارش، پشتِ شب لرزید. «خورشید»، با تمام عظمتش ـ از پشتِ ابرهایِ تیره ی روزگار ـ طلوع کرد؛ آمد و به یک چشم بر هم زدنی، طومار عمرِ چندین هزار ساله ی «شب» را، مچاله کرد، روح زمستان را به زنجیر کشید و در تقویم زمانه، نامِ «بهار» را نوشت. خورشید تابید و سِحر کلامش، گرم و نافذ، در دل و جانِ شهر، نفوذ کرد و طلسمِ تسخیرناپذیر پنجره ها را حس کرد؛ آمد و نگاهِ مهربانش را ـ عادلانه ـ با تمام شهر، قسمت کرد.
    خورشید تبعیدی که آمد ...
    خدیجه پنجی

    تا تو آمدی، پرده های غفلت، کنار زده شد و پنجره ها به سمت نور باز شدند. اندیشه ها، میل پرواز یافتند و ایده ها، جرأت ابراز. هوای تازه، آرام آرام، واردِ دالان های تنگ و تاریک اذهانِ پوسیده شد. خورشید، همچنان تابید و نور پاشید، گیاهان نورس، قد کشیدند و غنچه ها، لب به اعتراض گشودند. درختان، دست به دست هم دادند و برای قیام سرخشان، به آفتاب، اقتدا کردند. حسّی غریب، همه چیز را به شکفتن واداشت و روح سبز زندگی به اجساد پوسیده، انگیزه ی تحرّک و تکاپو بخشید. درختان قیام کردند و حماسه ای سرخ جوانه زد. «شب»، با تمام جلال و جبروتش، ترسیده و خورشید را ـ از این آسمان به آن آسمان ـ تبعید کرد؛ ولی هم چنان نور خیره کننده ی خورشید، می تابید و حضورش، گرم و روشن تر از همیشه، به چشم می خورد. شب نمی دانست که آفتاب، مکان و زمان نمی شناسد و خورشید، در هر آسمانی که باشد، کدام ابر، توانِ به زنجیر کشیدن آفتاب را دارد؟ کدام؟!

    چه غنچه هایی که در این راه ـ برای رسیدن به نور مطلق ـ از خون، حنا بستند و راهیِ حجله ی بهشت شدند!

    چه گل هایی که در زیر شکنجه و تازیانه ی پاییز، به قافله ی شهادت پیوستند و «بهار» را در نهایت زیبایی به تصویر کشیدند! و امروز، روز شکوفایی گل های، زیبای پیروزی است و همه با هم، با گل و لبخند، جشن خواهیم گرفت روزِ به گل نشستن بهار همیشه سبز انقلاب سرخی را که سال ها پیش، از دل کویر قد کشیده و تا بلندای تاریخ شکفت!



  • کلمات کلیدی : دهه فجر
  • روایت سرخ ::: پنج شنبه 88/11/15::: ساعت 11:32 صبح

    نقش محرم در پیروزی انقلاب اسلامی

    قیام حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در روز 10 محرم سال 61 هجری ماهیتی ضدظلم و استکبار ستیز داشت و بر همین نمط، شیعه و شیعیان نیز در گذر زمان همواره در برابر ظالمان قرار داشته و حکومت های جور را برنتابیده اند. تاریخ معاصر نیز شاهد نقش تعیین کننده محرم در جنبش های اصیل مردمی است که جلوه کامل بروز و ظهور این تاثیر را در انقلاب اسلامی مشاهده می کنیم؛ مردم نیز با شعارهای خود (همچون نهضت ما حسینی است و رهبر ما خمینی است) به طور شفاف بر این امر تکیه و تاکید داشتند.

    مقاله زیر می کوشد تا در حدود مقدورات، الهام گیری انقلاب اسلامی از قیام کربلا را به برررسی بنشیند:

    انقلاب اسلامی پدیده ای بی نظیر میان انقلابهای بزرگ دنیا به شمار می آید. عظمت آن و شکوه حضور یکپارچه مردم برای پی ریزی نظامی الهی، پیش بینی تمامی استراتژیست ها و گزارشگران جهانی و منطقه ای را بر هم زد و آنان را مجبور به کرنش در مقابل انقلاب نمود. قطعا یکی از ویژگی های اصلی انقلاب، رنگ و بوی عاشورایی آن بود که در به هم زدن معادلات به نفع نیروهای انقلابی تاثیری بسزا داشت.

    ملت ایران در تمامی تحرکات سیاسی فرهنگی خود به نحوی تحت تاثیر پیام عاشورا است و این طبیعی ترین بستر تحولات انقلابی در ایران اسلامی به شمار می آید. نگاهی به تحولات ایران در دوره رضاخان و محمدرضا پهلوی که هر دو به ستیز با اسلام و اقامه شعائر دینی در ایران برخاسته بودند و سرنوشت آن پدر و پسر از یک طرف و پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری یک زعیم دینی از سوی دیگر تاثیر مذهب و مولفه های دینی را در تحولات سیاسی اجتماعی ایران آشکار می سازد.

    در آغاز نهضت اسلامی ، امام خمینی به عنوان یک رهبر دینی با آگاهی از ظرفیتها و قابلیتهای تشکلهای دینی که توسط خود مردم اداره می شد بر بحث سازماندهی هیات های مذهبی ، استفاده بجا و مناسب از فرصتهای وعظ و سخنرانی و آگاه سازی مردم از طریق منابر در مناسبتهای مذهبی توجه ویژه ای مبذول داشتند. عزیمت روسای هیئات مذهبی به قم و ملاقات با امام خمینی در آستانه رفراندوم فرمایشی ششم بهمن 1341، تحولات بی نظیری را در نحوه و مضمون سخنرانیها و مداحیها در هیئات مذهبی ایجاد کرد. تکیه بر قیام و انقلاب بر ضد ظالمین ، مضمون اصلی اشعار مذهبی آن دوره شد و انقلابیون با تکیه بر حماسه عاشورای حسینی موفق به جذب جوانان و آحاد مردم در نهضت امام خمینی شدند. چند ماه قبل از محرم (1383 خرداد 42)طرح انقلاب سفید در رفراندومی نمایشی به تصویب رسید. نوروز سال 1342امام خمینی عزای عمومی اعلام کرد. در 2 فروردین 1342عوامل رژیم با هجومی وحشیانه به مدرسه فیضیه در قم و مدرسه طالبیه در تبریز تعدادی از طلاب را مورد ضرب و جرح قرار داده ، مدارس دینی را به ویرانه تبدیل کردند.

    پس از فاجعه فیضیه طرح سربازگیری از طلاب نیز به شدت اجرا شد. حوزه علمیه قم پس از فاجعه فیضیه به مدت چهل روز تعطیل شد و پس از اربعین شهدای فیضیه و با مراجعه تدریجی طلاب کار خود را آغاز کرد. امام خمینی ره طی سخنانی به مناسبت شروع دروس حوزوی ، شاه ، عوامل رژیم پهلوی ، اسرائیل و آمریکا را مورد حمله قرار داد و از علما و مردم خواست که در مقابل مظالم رژیم پهلوی ساکت ننشینند.

    امام خمینی سپس در نامه ای به علمای تهران اعلام کردند: «حضرات آقایان توجه دارند اصل اسلام در معرض خطر است ، قرآن و مذهب در مخاطره است. با این حال تقیه حرام است و اظهار حقایق ، واجب. «ولو بلغ ما بلغ» رژیم پهلوی نیز گستاخانه در مطبوعات و رادیو به مراجع و علما توهین می کرد. در چنین شرایطی محرم 1383 فرا رسید. امام خمینی پیش از آغاز محرم از وعاظ خواست سیاستهای ضد اسلامی شاه و همدستی آن را با اسرائیل مورد انتقاد قرار دهند. ایشان همچنان مقرر کردند که تا روز هفتم محرم مجالس وعظ و عزاداری به طور عادی منعقد گردد و در صورت عدم تسلیم رژیم به خواسته های علما و مراجع ، به شدت از رژیم انتقاد کرده و با خواندن نوحه ها و مرثیه ها خاطره فاجعه مسجد گوهرشاد و مدرسه فیضیه را در اذهان مردم زنده نمایند.

    متقابلا ساواک نیز با احضار وعاظ از آنان خواست که در مجالس عزاداری : 1- علیه شخص اول مملکت سخن نگویند 2- علیه اسرائیل مطلبی گفته نشود 3- مرتب به مردم نگویند که اسلام در خطر است.

    امام خمینی طی اعلامیه ای از وعاظ خواستند که بی توجه به این تهدیدات ، وظایف خود را انجام دهند. ایشان با آگاهی از تاثیر شگرف عاشورا در مبارزه با ظلم و ستم ، در نامه ای به واعظ شهیر حجت الاسلام فلسفی اظهار داشتند: «امروز روزی است که حضرات مبلغین محترم و خطبا معظم ، دین خود را به دین اثبات فرمایند... امروز روزی است که نظر مبارک امام زمان صلوات الله علیه به حضرات مبلغین دوخته شده است و ملاحظه می فرمایند که آقایان به چه نحو خدمت خود را به شرع مقدس ابراز و دین خود را ادا می فرمایند....»

    با آغاز ماه محرم ، امام خمینی ضمن انعقاد روضه خوانی در منزل خود در طول دهه ، هر شب به یکی از مجالس عزاداری محلات قم می رفتند و در هر جلسه یکی از همراهان ایشان سخنرانی می کرد و مردم را نسبت به اوضاع کشور مطلع می ساخت. در عصر روز عاشورا امام خمینی شخصا در مدرسه فیضیه که مملو از جمعیت عزادار بود حضور یافته و به رغم تهدیدات رژیم سخنان مبسوطی علیه شاه ، اسرائیل و آمریکا ایراد کردند. امام در بخشی از سخنان خود که در جمع بیش از دویست هزار نفر مردم عزادار ایراد می شد، خطاب به شاه گفتند: من به شما نصیحت می کنم ای آقای شاه! ای جناب شاه! من به تو نصیحت می کنم. دست از این اعمال و رویه بردار. من میل ندارم که اگر روزی ارباب ها بخواهند که تو بروی ، مردم شکرگزاری کنند. من نمی خواهم تو مثل پدرت شوی.

    .. نصیحت مرا بشنو، از روحانیت بشنو... از اسرائیل نشنو، اسرائیل به درد تو نمی خورد، بدبخت ، بیچاره!

    استیضاح مردمی سخنان کوبنده امام ، شاه را نزد مردم تحقیر کرد. در تهران مراسم عزاداری به تظاهرات سیاسی گسترده علیه شاه و رژیم پهلوی تبدیل شد، روز عاشورا در مسجد ترکها حجت الاسلام فلسفی طی سخنرانی مهمی دولت علم را استیضاح کرد و آن را غیرقانونی دانست.

    در روز عاشورا و فردای آن ، خیابانهای تهران مملو از جمعیت عزاداری بود که با در دست داشتن تصاویر امام خمینی فریاد می زدند: «خمینی ، خمینی خدا نگهدار تو بمیرد، بمیرد، دشمن خونخوار تو» هنگام عبور عزاداران از مقابل کاخ مرمر نیز شعار «مرگ بر این دیکتاتور» از سوی مردمی که اشاره به کاخ شاه داشتند تکرار می شد. محرم آن سال ، محرم عجیبی بود دسته های عزادار یاری امام خمینی را همچون یاری سیدالشهداع در روز عاشورا می دانستند و ایران و قم را کربلا :قم دشت کربلا، هر روزش عاشورا، فیضیه قتل گاه ، خون جگر علما، شد موسم یاری مولانا الخمینی شهید حاج مهدی عراقی در خصوص محرم و عاشورای 1342 در کتاب ناگفته ها شرح مفصلی دارد ازجمله اینکه با مداحهای معروف تهران که بقیه از آنها حرف شنوی داشتند نظیر حاج عباس زریباف و حاج ناظم ملاقات کردند و از همه شان قول گرفتند که شعرهایی که می سازند، نوحه هایی که می گویند، همه اش در رابطه با مدرسه فیضیه باشد.

    دم های عاشورایی محسن رفیق دوست نیز خاطرات خود را از تظاهرات سیاسی مذهبی این ایام چنین بازگو می کند: نزدیک محرم که شد باز دستور حضرت امام آن موقع این بود که در مراسم عاشورا از آن سال موضوعات روز مطرح بشود که دم روز بعد داده شود، یکی از چیزهایی که من یادم است یک دمی ساخته بود مرحوم خوشدل که حتما معروف است «قم گشته کربلا، هر روزش عاشورا، فیضیه قتل گاه ، خون جگر علما، شد موسم یاری مولانا الخمینی ، یا صاحب الامر» آن موقع ما با یک عده از دوستانمان توی بنی فاطمه بودیم ، حالا یادم است که روز قبل از تاسوعا یعنی شب تاسوعا، توی خیابان هفده شهریور فعلی و شهباز آن موقع ظاهرا یا خانه حاج کاظم خوشگره بود یا خانه حاج تقی وهاب آقایی یکی از این دو تا هر دوی آنها خدا رحمتشان کند از مومنین تهران بودند ما جوانها جمع شدیم توی یک اتاق و این دم را به اصطلاح تمرین کردیم.

    ..، آن موقع حالا توی آن هیئتها یواش یواش این جسارت پیدا می شد که شعار انقلابی بدهند فردای آن روز که رفتیم بازار با هم قرار گذاشتیم سر یک ساعت معینی شروع کردیم و این دم را توی هیئت بنی فاطمه که یکی از بزرگ ترین هیئتها و دسته جات تهران بود دادیم ، روز عاشورا هم دادیم و خوب همان وقت که توی بازار داشتیم می آمدیم ، یک دسته دیگر هم می آمد به نام دسته قنات آباد که باز به هم خوردیم ؛ آنها یادم است که این دم را می دادند که «یحلل عالم یحلل عالم ، یحلل خمینی زعیم الاعظم» - «ای اهل عالم ، یا اهل عالم ، خمینی زعیم اعظم است» باز آنها هم این دم را می دادند که دیدیم نه ، این کار عمومیت دارد و دسته جات مختلف دارند این دم را می دهند.

    شب که آمدیم هیئت بنی فاطمه هم با بزرگانی مثل شهید عراقی و اینها در ارتباط بودیم از دو روز قبلش بحث یک دسته سیاسی مطرح شده بود که بعد تصمیم گرفتیم که یک دسته ای را راه بیندازیم از مسجد حاج ابوالفتح تهران به طرف دانشگاه و این از روز تاسوعا اعلام شد توی جاهای مختلف ، دسته جات مختلف که یک چنین دسته ای حرکت می کند.

    در یازدهم محرم نیز دانشجویان دانشگاه تهران به جمع تظاهرکنندگان پیوستند. رژیم پهلوی که وحشت زده شده بود تصمیم گرفت برای خاتمه دادن به قیام مردمی ، رهبر نهضت و روحانیون انقلابی را دستگیر نماید. در نیمه شب دوازدهم محرم ماموران ساواک با هجوم به منزل امام خمینی ، ایشان را دستگیر و به تهران منتقل کردند. در روز 15 خرداد (12محرم)، مردم پس از اطلاع از دستگیری امام خمینی به خیابانها ریخته و علیه شاه دست به تظاهرات زدند. شعارهای مرگ بر شاه ، درود بر خمینی فضای شهرهای ایران را پر کرده بود.

    در قم تظاهرات مردم به خاک و خون کشیده شد. تهران ، شیراز، مشهد، ورامین و... نیز به صحنه درگیری گسترده مردم با عوامل رژیم تبدیل شد. در تهران همزمان با کشتار مردم در میدان ارگ ، رادیوی تهران عوامفریبانه نوحه های مذهبی پخش می کرد! اما مردم حاضر در خیابانهای تهران در اعتراض به دستگیری رهبرشان با اشاره به کاخ شاه ، مرگ را برای دشمن امام خمینی آرزو می کردند. دکتر باستانی پاریزی با اشاره به اینکه صحنه گردان کشتار مردم در پانزده خرداد یعنی اسدالله علم فرزند کسی بود که خود در عزاداری سیدالشهدا(ع) شرکت کرده و در رثای آن امام همام شعر نیز سروده است به تفاوت روش پدر و پسر به این شکل اشاره می نماید:بعد از شوخی تقدیر، یکی از شوخیهای تاریخ هم این است ، که فرزند گوینده شعر «حسین آن سرور خوبان و شمع جمع محفل ها»، کارش به آنجا برسد که روز عاشورا، شمع محفل و رئیس دولتی باشد که مامور بود عاشورای خونین 15( 1383خرداد 1342 ش / 4 ژوئن 1963) را به وجود آورد، و عجیب آنکه درست در همان لحظاتی که آن رئیس دولت ، از شمال ، فرمان حمله به تظاهرکنندگان میدان ارگ کنار اداره رادیو می داد، رادیو تهران ، یکی از مهیج ترین نوحه های یغمای جندقی شاعر کویر را، به تکرار، با امواج خود پخش می کرد. در تاریخ ایران بعد از اسلام ، فرمانروایانی که عاشورا را نشناخته اند اغلب صدمه آن را خورده اند. در بازیهای سیاسی روزگار ما نیز، امیر شوکت الملک عاشورا را شناخته بود که با آن همه نزدیکی به دستگاه رضاشاهی ، باز سر سالم به گور برد، در حالی که جانشین او، چنان می نماید که عاشورا را نشناخته بود، و یا اینکه شناخته بود، ولی آن را به بازی و شوخی گرفته بود. امیر شوکت الملک ، روز عاشورا، به محل مدرسه شوکتیه که محل تشکیل دسته های مذهبی بود می رفت ، و در آنجا در چادرهایی که برای همین منظور نصب شده بود توقف می کرد تا مراسم عزاداری به پایان می رسید.8 تلاشهای ساواک در 16 خرداد 1342ش یعنی یک روز پس از کشتار مردمی که با تاسی به سرور آزادگان به میدان مبارزه با ظلم و ستم و یزید زمان آمده بودند، رژیم که از تمامی وسایل برای از بین بردن شعائر حسینی استفاده می کرد با هماهنگی ساواک از طریق مجله روشنفکر مصاحبه ای با محمدحسن شریعت سنگلجی برادر شریعت سنگلجی معروف که دارای گرایشهای وهابی بود و در دوره اختناق رضاخانی آزادانه به تبلیغات ضد شیعی می پرداخت ، ترتیب داد.

    وی طی آن مصاحبه شعائر حسینی را خرافات قلمداد کرد. شریعت سنگلجی در دوره رضاخان نیز با حمایت او علیه تشیع فعالیت می کرد.با فرا رسیدن محرم 1384 قمری و اولین سالگرد کشتار پانزده خرداد ، رژیم شاه با تهدید و ارعاب از وعاظ خواست که پیرامون مسائل سیاسی گفت وگو و وعظ ننمایند. امام خمینی و جمعی از علما طی اعلامیه ای ضمن اعلام انزجار از رژیم و اسرائیل ، 15 خرداد را عزای ملی اعلام کردند. در تهران در روز عاشورا مردم دست به تظاهرات زدند که منجر به درگیری با مامورین و دستگیری عده ای شد. در سال های بعد به ویژه سال هایی که محمدرضا پهلوی قدرت بیشتری پیدا کرده بود با وجود تضییقاتی که رژیم برای عزاداران حسینی ایجاد می کرد هیچ گاه نتوانست از برگزاری مراسم عزاداری جلوگیری کند. سیزده سال پس از تبعید امام ، محرم 1398 که مصادف با آذر و دی ماه 1356 بود فرا رسید. رژیم در فاصله زمانی 15 خرداد 1342 تا 1356 با تکیه بر حمایت بیگانگان و درآمدهای نفتی ، انواع و اقسام سیاستهای ضد ملی و ضد فرهنگی را برای بسط سلطه بیگانگان و ارزشهای ضددینی به کار بست ، برپایی مراسم گوناگون ضددینی نظیر جشن هنر شیراز، تغییر تقویم ، پخش برنامه های مبتذل از تلویزیون و ترویج فحشا و منکرات در روزنامه ها و مجلات و سینماها و... از یک سو و وابستگی سیاسی و اقتصادی به بیگانگان و سرکوب و خفقان حاکم بر کشور از سوی دیگر، جامعه را آماده انفجار ساخته بود. شهادت آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی در آستانه محرم 1398 موجب شد در جلسات ماه محرم مجددا نام امام خمینی بر زبانها جاری گردد.

    رژیم شاه در اقدامی عجولانه در 27 محرم 17 / 1398 دی ماه 1356 با درج مقاله ای در روزنامه اطلاعات ، امام خمینی و قیام کنندگان پانزده خرداد را مورد اهانت قرار داد.

    عکس العمل مردم و طلاب نسبت به این اقدام رژیم بلافاصله در قالب تظاهرات در قم بروز پیدا کرد. محرم ؛ گسترش انقلاب دو روز بعد در 19 دی ماه در حالی که ماه محرم هنوز به پایان نرسیده بود، تظاهرات طلاب و مردم در قم به خاک و خون کشیده شد. رژیم شاه با توجه به تجربه 15 خرداد تصور می کرد این بار نیز با سرکوب مردم می تواند موج اعتراضات مردمی را فرو بنشاند. غافل از آنکه ملت عاشورایی ایران با استفاده از فرهنگ عاشورا، دست از مبارزه برنداشته و با تکیه بر تجربیات قبل ، حرکت جدیدی را برای سرنگونی رژیم وابسته به بیگانگان آغاز کرده بودند. امام خمینی طی پیامی ، قیام 29 محرم 1398 را ادامه قیام 15 خرداد 1342 دانست و اقدام رژیم را محکوم کرد.

     

    مردم مبارز ایران با استفاده از سنت دینی برپایی اربعین که خود بخشی از شعائر حسینی است قیام مردم قم را به تبریز، یزد، کرمان و سراسر ایران گسترش دادند و بدین ترتیب سال سرنوشت ساز 1357فرا رسید. عید نوروز 1357مصادف با چهلم شهدای تبریز شد و عزای عمومی اعلام گردید.

    ماه رمضان 1357 و نماز عید فطر آن سال نشان داد که رژیم شاه فاقد هر نوع مقبولیتی نزد مردم بوده است. رژیم شاه که دچار درماندگی شده بود، یک بار دیگر سعی کرد با آزمایش روشهای خشونت آمیز به قیام مردم ایران خاتمه بدهد. در 17 شهریور 1357 میدان ژاله که از آن پس میدان شهدا نامیده شد به کربلای دیگری تبدیل گردید و زن و مرد و کودک حاضر در میدان به جرم اسلام خواهی و عدالت طلبی به گلوله بسته شدند. از 17 شهریور تا 10 آذر که مصادف با اول محرم الحرام 1399 بود اتفاقات مهمی در ارتباط با انقلاب اسلامی رخ داد. اعلام حکومت نظامی و تشدید برخورد با مردم مسلمان ایران ، هجرت امام خمینی از نجف به پاریس ، اعتصاب کارگران و کارمندان دولت ، فاجعه مسجد جامع کرمان ، کشتار دانش آموزان و دانشجویان در سیزدهم آبان و تشکیل دولت نظامی ارتشبد ازهاری اتفاقاتی بود که در خلال این ماهها رخ داده بود.

    ارتشبد ازهاری که برای قلع و قمع مردم با دولتی نظامی به صحنه آمده بود به سانسور گسترده مطبوعات و رادیو و تلویزیون مبادرت ورزید. گسترش اعتصابات در دوره 61 روز نخست وزیری او دولت را مستاصل ساخت. 25 روز پس از آغاز به کار دولت نظامی ازهاری ، محرم 1399 فرا رسید. در شب اول محرم طی تظاهراتی بی سابقه و منحصر به فرد مردم ایران با سر دادن شعار «الله اکبر» و «لا اله الا الله» بر روی بام های منازل خود دولت نظامی و ماموران آن را مات و مبهوت کردند. از همان شب علاوه بر تظاهرات بر روی بامهای منازل ، تظاهرات خیابانی نیز به شکل گسترده ای آغاز شد که به شهادت عده ای از عزاداران حسینی منجر شد.

    امام خمینی طی پیامی کشتار مردم در اول محرم 1357 را محکوم و ارتباط قیام ملت ایران با حماسه عاشورا را این گونه ترسیم نمود: این ملت ، شیعه بزرگ ترین مرد تاریخ است که با تنی چند، نهضت عظیم عاشورا را بر پا نمود و سلسله اموی را برای ابد در گورستان تاریخ دفن فرمود و به خواست خدای تعالی ، ملت عزیز و پیرو بحق امام علیه السلام ، با خون خود سلسله ابلیسی پهلوی را در قبرستان تاریخ دفن می نماید و پرچم اسلام را در پهنه کشور بلکه کشورها، به اهتزاز درمی آورد. امام خمینی طی مصاحبه ای با روزنامه فاینشنال تایمز به تاریخ 1357.9.8 در خصوص مبارزه با رژیم در ماه محرم برنامه مبارزه را ترسیم می نماید: سوال : برنامه شما، نظر و رهنمودتان برای طرفدارانتان در ماه محرم چیست؟ جواب: من در مورد محرم به دوستانم دستور داده ام و به آنان گفته ام که مجالس را هر چه بیشتر باید برپا نمایند و مراسم این ماه را بدون اجازه از دولت انجام دهند و اگر دولت جلوگیری کرد در خیابانها و کوچه ها و خارج تکایا مسائل روز را بگویند و نهضت را ادامه دهند.

    مصاحبه ای برای محرم ایشان همچنین در 1357.9.14 در مصاحبه با رادیو لوکزامبورگ جایگاه محرم را در مبارزات ضد استبدادی این گونه ترسیم می کنند: سوال: حضرت آیت الله! چرا محرم از نظر این مبارزات این قدر مهم است؟ و آیا تصور می فرمایید که در طی محرم ، این مبارزه علیه شاه به نهایت خودش برسد؟ جواب: محرم ماهی است که عدالت در مقابل ظلم و حق در مقابل باطل قیام کرده و به اثبات رسانده است که در طول تاریخ همیشه حق بر باطل پیروز شده است. امسال در ماه محرم ، نهضت حق در مقابل باطل تقویت می شود. من امیدوارم که نهضت اسلامی ایران در این ماه محرم مراحل آخر خود را طی کند. آرزو و پیش بینی امام خمینی دائر بر اینکه رژیم پهلوی در ماه محرم 1399 مراحل آخر حیات خود را طی کند تحقق پیدا کرد. حضور میلیونی مردم در تظاهرات تاسوعا و عاشورای سال 1357 که در حکم رفراندومی علیه نظام شاهنشاهی بود پایه های رژیم شاه را کاملا_ متزلزل کرد. به علاوه در روز عاشورا عده ای از نظامیان شاغل در گارد جاویدان که تکیه گاه رژیم در سرکوب نیروهای مردمی بود، تعدادی از افسران گارد را در نهارخوری پادگان لویزان به گلوله بستند. بدین ترتیب رژیم شاه دیگر از درون ارتش نیز احساس امنیت نمی کرد. سیل خروشان مردم در روز تاسوعا و عاشورای 1357 ضربه سختی بر پیکر رژیم شاهنشاهی وارد آورد و آنها را از فکر مقابله با این حرکت عظیم در روزهای مقدس تاسوعا و عاشورا خارج ساخت. برخورد خونین رژیم با مردم پس از عاشورا همچنان ادامه پیدا کرد. سی و شش روز پس از تظاهرات عظیم عاشورا شاه از کشور گریخت و بیست و شش روز بعد در 22 بهمن 1357 رژیم شاهنشاهی در میان ناباوری ناظران به کلی مضمحل شد. و یک بار دیگر ملت ایران و جهانیان تاثیر شگرف تعظیم شعائر دینی را در مبارزه با ظلم و ستم به عینه مشاهده کردند.



  • کلمات کلیدی : انقلاب اسلامی
  • روایت سرخ ::: پنج شنبه 88/11/15::: ساعت 11:16 صبح

     

    دهه فجر گرامی باد



  • کلمات کلیدی :
  • گروه مشاوران جوان ::: چهارشنبه 88/11/14::: ساعت 5:51 عصر

    دانلود نکنی ضرر می کنی http://tabatabay.persiangig.com/document/ppt/margver3.zip



  • کلمات کلیدی : خودارضایی، خود ارضایی
  • گروه مشاوران جوان ::: چهارشنبه 88/11/14::: ساعت 5:32 عصر

    (نام محفوظ)

     

    سلام
    با توجه به عدم آموزش در زمینه مسائل جنسی در ایران این کار شما قابل تحسینه.
    من هم یه سوال داشتم، برای یادگیری مسائل جنسی چه راههایی هست؟ ممنون از راهنمایی تون
    خوش باشین

     

     

     

    پاسخ :

     

    از ابراز لطف شما دوست عزیز تشکر می کنم . از این که در پاسخ به شما تاخیر ایجاد شد عذر می خواهم من معمولا تلفنی مشاوره دارم و فرصت کافی برای پاسخ های نوشتاری پیدا نمی کنم .
    سوال اول شما : برای یادگیری مسائل جنسی چه راههایی هست؟
    قبل از این که به این سوال شما پاسخ دهم لازم است به زمان یادگیری هم اشاره کنم . دوست خوبم قبل از ازدواج ذهن انسان مخصوصا شما عزیزان که باید به درس و پژوهش و ... بیاندیشید ، نباید درگیر مسائل جنسی شود . ذهن اگر زودتر از وقت لازم درگیر مسائل جنسی شد مانند این خواهد بود که ما پنبه را کنار آتش بگذاریم و آن وقت توقع داشته باشیم آتش نگیرد. نه، اگر چنین کنیم آتش خواهد گرفت و بعد باید دنبال کپسول آتش نشانی بگردیم . از همان اول کمی کنار تر بگذاریم و به کپسول هم نیاز نخواهیم داشت . بنا بر این مسائل جزئی جنسی (روش های آمیزش ، شیوه های افزایش قدرت جنسی ، روش های تحریک همسر و ... ) را باید بعد از ازدواج یاد بگیریم .
    و اما در مورد سوالی که پرسیدید :
    معمولا راه های مختلفی را پیشنهاد می کنند که بسیاری از آنها نادرست است . از جمله
    1- استفاده از سی دی های آموزشی که با رفتار جنسی، نمونه آن را آموزش می دهند .
    2- استفاده از تصاویر رفتار های جنسی در پوزیشن ها مختلف .
    3- استفاده از متون آموزشی .
    4- استفاده از اینترنت و جستجو در سایت های پورنو.
    5- مشاوره با متخصصین.
    6- سوال از دوستان و آشنایان.
    7- و ...

     

    من شما را محدود نمی کنم و نمی گویم کدام روش غلط است و کدام درست . بلکه سعی می کنم به شما معیار بدهم که هر روشی را که دیدید آن را با معیارهای خودتان بسنجید و اگر مناسب بود ، از آن بهره بگیرید.
    معیار اول : این که این روش، آموزش از راه حرام نباشد. دیدن سی دی هایی که تصاویر برهنه افراد در حال رفتارهای جنسی را نشان می دهد ، حرام است و گناه.
    معیار دوم : برای همسرتان حساسیت برانگیز نباشد. اگر شما همراه با خانم خودتان به یک فیلم سکسی نگاه کنید. مطمئن باشید که همسر شما هر چند به ظاهر مشغول دیدن فیلم است اما او بیش از هر چیز عکس العمل های شما را با دقت بررسی می کند و بعد از پایان یافتن فیلم و عمل زناشویی شما پیوسته نگران این خواهد بود که نکند شما نسبت به سایر خانم ها نیز همین مقدار علاقه نشان بدهید. حتی اگر بروز هم ندهد ، سنگ بنای حسادت ها و برخی مشکلات خانوادگی از همین جا آغاز می شود. مراقب باشید. خیلی از افرادی که در آستانه طلاق بودند و با آنها مشاوره داشتم ، ریشه مشکلشان همین اشتباه بزرگ بود.
    معیار سوم : هر نوع رفتار جنسی را برای خود یا همسرتان به کار نگیرید. متعادل باشید. از همسرتان توقع کارهای جنسی نداشته باشید که در اماکن ویژه جنسی توسط روسپی ها اجرا می شود. آنان عمری را در این راه سپری کرده اند ، لذا طبیعی است که مهارت های بیشتری دارند و شما نباید این مهارت ها را از همسر خود توقع داشته باشید. آموزش هایی که این توقع را در شما افزایش می دهند ، بسیار مضرند. علاوه بر این بسیاری از این رفتارها موجب تحقیر زن می شود و اثرات نامطلوبی را بر او می گذارد مانند سکس مقعدی یا دهانی و ... که برخی از افراد نسبت به این نوع کارها حساسند. پس به دنبال آموزش رفتارهای جنسی نباشید که در شان شما یا همسرتان نیست . تشخیص این که چه رفتاری را نیاز دارید بیاموزید ، به بعد از ازدواج و بعد از سنجش تمایلات همسر خود موکول کنید.



  • کلمات کلیدی : آموزش جنسی
  • گروه مشاوران جوان ::: چهارشنبه 88/11/14::: ساعت 5:31 عصر

    (نام محفوظ):

    با توجه به الطیبات للطیبین و الخبیثات للخبیثین نمی خواهم تا کاملا خود ارضایی را ترک نکرده ام ازدواج کنم! چون نمی خواهم خبیثی مثل خودم نصیبم شود!!...با تمام تلاشم که حداقل در ماه رمضان دچار نشم اما باز هم  دچار شدم و در ماه زندانی شیطان خودم به ملاقات زندانی رفتم!...تمام دوران نوجوانی و این اول جوانیم در فکر این که چطور ترک کنم حروم شد!!

     

     

     

    پاسخ:

     

    این فکر اشتباهی است که در ذهن شما جای گرفته است . شما تصمیم جدی بگیرید گناه خود را ترک کنید و در این راه با جدیت تلاش کنید اما این بدین معنا نیست که از ابزارهایی که در این زمینه به شما کمک می کند خود را محروم کنید . همسر شما می تواند کمک خوبی برای تصمیمی که گرفته اید (ترک گناه ) باشد . معنای آیه نیز چنین نیست که شما برداشت کرده اید . خواهرم شما جزء طیبات هستید . خبیثات زنان روسپی آلوده به فحشا و بی ایمانند . خواهرم قدر خودتان را بدانید . به خودتان ارزش بدهید و ان قدر به طور نا مناسب خود را سرزنش نکنید.  شما خیلی عزیز و گرامی هستید .



  • کلمات کلیدی : خودارضایی، خود ارضایی
  • گروه مشاوران جوان ::: چهارشنبه 88/11/14::: ساعت 5:27 عصر

    (نام محفوظ) :

     

    وقتی خستگی زیاد روحی یا جسمی برایم پیش می آد هنگامی که استراحت می کنم بدون هیچ تحریک جنسی یکهو این مشکل برایم پیش می آد!


    پاسخ:
    دوست من طبیعت خودارضایی این است که در شرایط روحی نامناسب خودش را نشان می دهد و شدت می گیرد . به طور کلی افراد شاداب و با نشاط کمتر دچار این مشکل می شوند. سعی کنید خستگی جسمی خود را با خواب با شرایطی که قبلا مطرح شده برطرف کنید . خستگی روحی نیز با مسافرت ‘ تلفن به یک دوست ‘ شرکت در جمع دوستان یا خانواده ‘ ورزش ‘ دوش گرفتن و امثال آن برطرف می شود . در این مورد هر کس می تواند به فراخور کارهای مورد علاقه اش روشی را بیابد . اجازه ندهید خستگی روحی و جسمی شما را به درون خود بکشد .



  • کلمات کلیدی : خودارضایی، خود ارضایی
  • گروه مشاوران جوان ::: چهارشنبه 88/11/14::: ساعت 5:26 عصر

    خواب دیدنم دست خودم نیست! با اینکه مثلا ماه هاست در ترکم اما یک شب یکهو خواب جنسی می بینم...البته در خواب محتلم نمی شم و منی خارج نمی شه اما وقتی بیدار می شم هنوز اثرات خواب باهامه و اون وقت اکثرا دچار استمنا می شم...یعنی اصلا نمی تونم جلویش بگیرم!!

     

     


    پاسخ:
    خواب جنسی هیچ اشکالی ندارد . اتفاقا خیلی هم خوب است و اثرات مفیدی برای شما دارد هم از نظر روحی و هم از نظر جسمی .  به ویژه که موجب تخلیه شما می شود . از خواب های جنسی خود لذت ببرید و هیچ نگران نباشید . این لطف خداست . اما همیشه بعد از این که از خواب بیدار شدید بلا فاصله بلند شوید. به دستشویی بروید . وضو بگیرید و دوباره به استراحت یا امور روزانه خود بپردازید .



  • کلمات کلیدی : خواب جنسی
  • گروه مشاوران جوان ::: چهارشنبه 88/11/14::: ساعت 5:25 عصر

    <      1   2   3   4      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدکنندگان وبلاگ <<
    بازدیدکنندگان امروز: 6
    بازدیدکنندگان دیروز: 20
    کل بازدید کنندگان :350212

    >> درباره خودم <<
    مشاوره دختر و پسرهای نوجوان و جوان
    مدیر وبلاگ : گروه مشاوران جوان[142]
    نویسندگان وبلاگ :
    روایت سرخ[79]
    پیک آشنا (@)[4]


    این وبلاگ با حفظ ادب اسلامی ، از قوانین جمهوری اسلامی تبعیت می کند. پیش از طرح سوال از نبودن پاسخ مربوطه در وبلاگ مطمئن شوید. ###تقاضای مهم### هنگام مطالعه مطالب وبلاگ اگر به مطلب تحریک آمیزی برخورد نمودید ، خواهشمندم مراقب خود باشید تا مبادا به گناه بیفتید. گروه مشاوران جوان در این زمینه هیچ مسئولیتی را به عهده نمی گیرد. تلاش ما بر این است که به همه شما عزیزان کمک کنیم و هر مطلبی در این وبلاگ مخاطب خاص خودش را دارد. بنابراین از مطالعه مطالب تحریک آمیز و غیر ضروری برای خودتان پرهیز کنید.

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>دسته بندی یادداشت ها<<

    >>آرشیو شده ها<<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    مشاوره دختر و پسرهای نوجوان و جوان

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<

    >>اشتراک در خبرنامه<<